هنگامی که یک عوضی جوان ، پدربزرگ خود را که می خواست برای او کار کند بیش از تابستان دعوت کرد ، با خوشحالی او را دعوت کرد تا بیاید. او مردی باریک را در خانه خود گذراند ، روی یک کاناپه نشسته بود و داوطلب می شد که توسط اعضای خود مورد معاینه قرار گیرد. او سینه های کوچکش را بیرون کشید ، نوک سینه ها را لمس کرد ، سپس آنها را روی پشت او قرار داد ، و به او کمک کرد تا پاهایش را فشار دهد ، و شروع به کاشت آنها کرد و مرا مجبور کرد که با او تماس بگیرم. سپس در جای خود نشست و به او کمک کرد تا دهان خود را در فضا بگذارد و او را عمیقاً گرفت. سپس او روی نقطه ای از دختر اسب با نقطه روی سرش نشست و شروع عکس دخترو پسر سکسی به مکیدن خروس بزرگ خود به درون الاغ محکم کرد. او آن را در سمت خود قرار داد ، یک نقطه را بیرون کشید ، یک حلقه را بیرون آورد و از زیر آن فشار داد ، سپس فوراً با کلاه آن نقطه را مسدود کرد. او از سرطان رنج می برد و فالوس صورتی مایل به زرد را در سوراخ کاشته بود ، که می توانست از بالا از روی صورت آن جمع شود.