پدربزرگ برای دیدار از همسر جوان همسایه خود آمد و یک دسته گل را به یک زن زیبا داد. پیرمرد آنقدر سبزه را دوست داشت عکس سکسی دختر کرد که از دوستش خواست تا مستقیماً او را پیدا کند و او او را انکار نکرد. از این گذشته ، زن به جنس زیادی احتیاج داشت ، برای همین حتی حاضر بود چنین قدم بردارد. او روی مبل بعدی نشست و از سمت آن شروع به دیدن چطور عوضی اش لعنتی کرد.