پسر بچه گریس را در دست گرفت و بلافاصله شروع به چربی نان های مشتری جدید خود کرد. برای او مهم بود که احساس خوبی از او ایجاد کند و او بعدها مشتری دائمی او شد. وی از او خواست كه شورت های خود را بریزد تا نتواند به طور تصادفی روغن بخورد ، و وقتی مشتری برهنه بر روی معده او دراز كشید ، یك انگشت را از پشت واژن خود قرار داد و همراهش او را مانند گربه خم كرد. پاشنه های بلوند به پسر امید بخشید و او به دور او رفت و بلافاصله دهان خود را با خروس چربی قوی خود چرخاند. دوباره به اطراف خود قدم زد ، روی میز ماساژ بالا رفت و به پشت سر خود پایان داد. او بارها به سرطان مبتلا شد و رحم را لمس کرد. او آن را دخترکون لخت از پایین بیرون آورد ، سپس آن را از سمت چپ بیرون آورد و آن را با اسپرم در پوبی پوشاند.