با قدم زدن در داخل باغ ، زن باغبان عکس دختر و پسر سکسی سالخورده ای را در آنجا دید که کمی از چهره برهنه سالمندان خجالت کشید. اما پدربزرگ مدتهاست که در این موقعیت نیست. خیلی زود یادش رفت و تصمیم گرفت که باستان خود را از بین ببرد. به دختر نزدیک شد. او ساز خود را به زمین انداخت و در عوض برای لحظه ای با انگشتان آن ضربه زد. او به او در نشستن كمك كرد و به محض آنكه بلوند جوان خروس ضخيم پدربزرگ را به دهانش كشيد ، كاملاً خجالت كشيد و سپس از او خواست كه كونيلنگوس خود را بسازد. او روی پستی روی میز دراز کشید و پاهایش دراز شد و پشیمان نشد که تسلیم شد. یک عضو قدرتمند با اطمینان باعث افزایش تنش در رحم او شد. پیرمرد سپس بلوند خود را به سمت او چرخاند و از هر اندازه ، او را به درون صندوق عقب پرتاب کرد. با پایین آمدن روی چمن ، قطره ای از اسپرم های ضخیم زبانش را فشرد.