در حمام خود در حمام ، مرد متوجه شد که دندانهای عروس مسواک می زنند. او تصمیم گرفت او را از چنین حرفه ای جدا کند و او را بگیرد. او از من خواست که سینه هایم را نشان دهم ، و وقتی شیرهای جوان و الاستیک را دیدم ، آنها عکس سکسی پسر و دختر را با دستان خود پوشاندم. من آن را در یک دونده قرار دادم ، نگاهی به بیدمشک نگاه کردم و آن را داخل اتاق استراحت قرار دادم. او صورت سرطانی خود را در وان خم کرد و از پشت به گربه رفت. او او را به اتاقی برد و او را در لبه مبل قرار داد. با کنار گذاشتن مزاحمانش ، احساس خوشحالی کردم و به یک کلاه ختم شدم.