عمه شلوغ پسری را به فرزند خود پذیرفت ، اما او فهمید که عاشق اوست و می خواست با عکس دختر پسر سکسی او صمیمی باشد. او دوربين ها را دور و بر خانه ترتیب داد و شروع به ضبط رکورد خانه با دفترچه خاطراتي از رابطه آنها کرد. صبح ، نام او با خوشحالی به کابوس روی مبل بزرگی زد. وسایل بزرگ را بیرون کشید ، نوک سینه ها را از او جدا کرد و سرش را به سمت آلت نزدیک صورتش کج کرد. به آرامی هیجان زده ، لوله تمام طول را جذب می کند. او از بالا به حالت سواری پرید و به او سرطان و بلع اسپرم داد.