دخترک امروز متوجه می شود که پدرش به نوعی نیست و می تواند هر زمان که درگیر عصبانیت شود ، عصبانی شود. برای این که خستگی خود را از دست ندهد ، بین پاهایش خم شد و شروع به مکیدن کرد. یکی از اعضای صندوق عقب انگشتانش را گرفت ، عمیقاً بلعید و با تحسین از تلاشهایش لذت تماشای کرد. از او دعوت شد که بیاید و صبحانه را در آشپزخانه بخورد. دلم می خواست با اجازه دادن به مقعدم ، کمی تعجب آور شوم. روی پشتش دراز کشید ، پاهایش را بالا برد و لعنتی مقعدی عمیق گرفت. پدر سرطانی می شود و او تقدیر می کند. مردی رضایتمند تصمیم گرفت موهای خود را با گریس مالش عکس های دخترهای سکسی دهد و وقتی در این شرایط بود دختر خود را در معده و دهان بگذارد.