پس از یک فنجان قهوه صبحگاهی ، دخترش دیگر وقت نداشت تا آشپزخانه را ترک کند و پدرش مادرش را که در حال آشپزخانگی است در آشپزخانه پیدا کرد. او با خوشحالی صحنه را تا انتها تماشا کرد و به اتاق خود رفت تا آنچه را که در دفتر خاطرات خود دید ، به اشتراک بگذارد. در حالی که چشمان خود را بست ، مادر از دخترش خواست تا آغوش عمیقی به پدرش بدهد. دختر بی سر و صدا بالا رفت و عکس سکس با دختران شروع به مکیدن کرد. این پسر خوشحال شد که فکر کرد همسرش آن را مکیده است. با نشستن در پیاده رو ، روی صندوق عقب پدرش پرید. سفیر پاپ در ادامه به اسارت گرفتن مادر ناسپاس خود پرداخت.