دختر از کابوس بیدار شد ، وسایل را روی صورت خود گذاشت ، لباس پوشید و رفت و به دوست پسرش در طبقه اول رفت و ترکیب شطرنج را از دست داد. او تصمیم گرفت روی تشک جلوی او بنشیند و یک تشک را روی او بگذارد. او او را روی لب بوسید ، اعداد را روی میز سلب كرد و مردی را به سوراخ در پشت سر كشید و فهمید كه چطور شروع به لیسیدن كرده است. او او را به دنباله شیشه ای برد ، بلند شد ، اسفنج دم را مکید و با چهار پوند ، با سرطان دانلودکوس وکیر شست و شروع به لعنتی کند کرد. پسر ادامه لیسیدن معشوق خود را به اتاق خواب ، لیزر اسپرم را از پشت گرفت.