پدر ، که از ملاقات با دوستان از میخانه برمی گشت ، مستی به خانه می رفت ، اتاق ها را مخلوط می کرد و در نزدیکی دخترش برهنه به رختخواب می رفت ، فکر می کرد با همسرش خوابیده است. او دست خود را روی لباس زیر خود گذاشت ، لب هایش را بست و شروع به باز کردن شیر و لباس ناخن انگشت خود کرد. او شورت خود را جدا کرد ، بین پاهای خود صعود کرد ، و سریع عضو را وارد کرد ، که شروع به خشک کردن دختر خود در مهبل کرد. تلیسه بلافاصله امواج شلوغ را به عکسهای سکسی دختران کوچک دست گرفت و مقاومت نكرد و به تیغه های شانه تکیه داد. پرید و بلند شد و پدرش را از دست داد. اما او کافی نبود ، او صدای بیدمشک را شنید ، و پس از آن خرد شد به سمت خودش رفت تا از پدرش خواستار سکس خوب شود.