نامادری از وقتی که صورت را مسواک زد از پشت در نگاه کرد ، خود را در آینه آراست و روی تخت دراز کشید. خود را با بالش پوشانید ، چون فهمید که روی مبل بلند شده است. دختر را نزد او گرفت و از او سؤال كرد. عوضی مدت طولانی عصبانی نبود و برهنه روی صورتش نشست. من به سمت آلت خم شدم و ضمن بلند کردن تنه ، سر را لیسیدم. دهانش را بست و آرام گرفت. روی صندلی الاغ نشست و ماساژ را از پشت تصاویرسکسی کیرکلفت گرفت و به اتاق دختر بچه خود بازگشت. با استراحت ، به راند سوم رفتم و این بار به یک نقطه تنگ تبدیل شد.