دخترک اکسیژن در یک بشکه در حیاط خود نفس کشید ، در یک خواب عمیق خوابید و هیچ اتفاقی در اطراف خودش نیفتاد. وقتی پسری به او زنگ زد ، یکی از دوستانش با تلفن به حیاط رفت و به او گفت که او خواب است و شروع کرد به او به چه شکلی بگوید. من روی الاغ نشستم ، لباسم را بلند کردم و کف دستم را با کف دستم زدم. او آویزان شد و تحصیلات خود را ادامه عکس سکسی دختران کوچک داد. او شروع به دویدن معده ، تف روی الاغ خود کرد و آن را ماساژ داد تا فراموش نشود که قفسه سینه اش را لمس کند. لنگ نکته پنجم را لیسید و از زیرکی خود خوشحال شد و به خانه برگشت.