کودک خیلی بدشانس بود - در چنین روزی زیبا در تابستان ، او مجبور شد برای سمینار آماده شود. او روی نوت بوک خود تنبل می نویسد ، و چیزی کاملاً متفاوت را منعکس می کند. در آن لحظه یک باغبان در خانه ظاهر می شود ، و او در نهایت به مراقبت از باغ می پردازد. مرد جوان به وضوح نقطه ای از لیسیدن کتاب های درسی را نمی بیند ، کتابی را از یک دانش آموز عکس های سکسی دخترها کوشا برداشت و به او اجازه می دهد تا از زندگی خود مطلع شود. این کتاب به کتابخانه تبدیل می شود ، بنابراین کودک موافقت می کند که کمی قفسه سینه خود را برای بازیابی کتاب درسی باز کند. پس از این ، مرد جوان احترام به علم را از دست می دهد و دستان خود را بر روی شلوار دانشجویی کوشا قرار می دهد. دانش آموز چندان کوشا نیست و ترجیح می دهد کتاب های خود را بر روی آبشار کانیلینگوس شاد جمع کند. خوب ، این کتابهای درسی - رابطه جنسی جوان طولانی مدت. دخترک به طور کامل با شریک زندگی خود موافق است و به زودی بدن خروپف او به جای کتاب های روی میز ظاهر می شود.