زن بیکار که در حقیقت تمام افراد متقاضی کار را از کار خارج کرده بود ، حتی گمان نمی کرد که آن را با کمک یک راننده تاکسی ناآشنا پیدا کند. مرد جوان دوست جدیدی را متقاعد كرد كه می داند شغل بسیار خوبی دارد و در صورت رسیدن به نتیجه مثبت نوعی پاداش را طلب می كند. کودک ، انتظار هیچ چیز ، موافقت کرد. وی در این مصاحبه اظهار ناامیدی کرد: یک طراح لباس عجیب و دستیار وی با انتقاد از لباس جدید برای نه ، اما هنوز هم به آنها اجازه داد بسیاری از لباس های مارک را امتحان کنند. لباس چنان سکسی شد که یک زن و شوهر عجیب خواستند کودک را در حال عمل ببینند. یک راننده تاکسی آشنا به نام گای آمد که بلافاصله به عکس سکس پسر با دختر نجات رسید. دستیار طراح لباس با چنان شور و شوق شروع به خوردن او کرد که نتوانست به نامزد بپیوندد. پس از آن ، نگه داشتن جوانان غیرممکن بود و سه نفر از آنها در دفتر دیوانه شدند.